سناریو استری کیدز قسمت سوم

خوابگاه پسرا – شب بعد از کنسرت

تمام اعضا جمع بودن، خسته اما سرحال. هان روی تختش نشسته بود، نگاهش به سقف بود اما ذهنش همچنان پشت استیج و لبخند رز گیر کرده بود. لینو کنارش ایستاده بود، با یه لیوان آب و نگاه کنجکاو.

چانگبین که کنار هان بود، با لبخند شیطنت‌آمیز گفت:
چانگبین: «خب، امروز خیلی بهت نگاه کردن. می‌خوای اعتراف کنی یا نه؟»
هان: (سرشو پایین میندازه) «چیو اعتراف کنم؟»
فیلیکس: «ههه، اون نگاهت پشت استیج رو دیدیم همه. رز، خواهر لینو، نه؟»
هان: (گلوشو صاف می‌کنه) «اوه… بله… فقط… یه کم… کراش شده.»

همه بچه‌ها شروع کردن به خنده و جیغ زدن.
جونگین: «هاان! کراش؟! پس این همه اخم امروز واسه چی بود؟!»
لینو: (با جدیت نیمه‌خنده) «هان! دیگه کافی شد. بچه‌ها، دست بردارید.»

اما هان نمی‌تونست خودش رو کنترل کنه.
هان: «باشه خب… من… روی رزی کراش دارم. نمی‌تونم پنهان کنم.»

صداها از شادی و دست زدن بچه‌ها پر شد. بنگ چان با دست گذاشتن روی شونه هان گفت:
بنگ‌چان: «آفرین، بالاخره گفتی. الان چی؟ می‌خوای کاری کنی یا فقط بگی کراش داری؟»
هان: «هنوز مطمئن نیستم… اما… دلم می‌خواد باهاش حرف بزنم، بیشتر از این.»

لینو که کنار تختش بود، یه نگاه بهش انداخت و گفت:
لینو: «نخیرم نمیری سمتش ، در ظمن شوخی‌هاشو هم باید تحمل کنی...»
هان: (لبخند خجالت‌آلود) «می‌تونم تحمل کنم… اگه فقط یه فرصت باشه.»

لینو :"نخیرررررر ، هان بخدااا اگه کار....."

همه بچه‌ها دوباره خندیدن، هیجان توی اتاق موج می‌زد، اما هان برای اولین بار حس کرد که یه چیز واقعی، یه احساس تازه توی دلش جوانه زده. حس می‌کرد که این فقط یه شروعه، نه یه اتفاق گذرا.

---

#هیونجین #بلک_پینک #استری_کیدز #سناریو #داستان #وینتر #ایتزی #جنی #هان #سونگمین #رزی
دیدگاه ها (۴)

سناریو استری کیدز قسمت چهارم

سناریو استری کیدز _ قسمت آخر

سناریو استری کیدز قسمت دوم

سناریو استری کیدز _ قسمت اول

#مافیای_من#P16هان:دلت میخواد بزنمت؟؟لینو:«خنده»«گوشی لینو زن...

زیبایی عشق

سناریو استری کیدز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط